جدول جو
جدول جو

معنی تیرک کا - جستجوی لغت در جدول جو

تیرک کا
نوعی بازی با گردو
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تُ کَ)
دهی است از دهستان دشت سر که در بخش مرکزی شهرستان آمل و 4 هزارگزی خاور آمل قرار دارد. دشتی است معتدل و مرطوب و360 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه هراز و محصول آنجا برنج و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). و رجوع به مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 113 شود
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
کار تیره. کار سخت و مشکل:
به پیش آمد اکنون یکی تیره کار
که آن را نشاید که داریم خوار.
فردوسی.
، بدکار. بدسرشت. سیاهکار:
آینۀ خاک تیره کار چه بینی
ز آینۀتیره نور کار نیابی.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی از دهستان اسفیورد شورآب است که در بخش مرکزی شهرستان ساری واقع است و 470 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
جعبه یا کیسه ای که در آن تیرهای کمان را جا میدادند و بپهلو می آویختند تیر کش تیر دان
فرهنگ لغت هوشیار
از توابع دشت سر آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
طراح مرزبندی در شالی زار
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی بازی با تیله، از انواع بازی های بومی (تیل به معنای گل و لای است) این بازی
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع اسفیورد شوراب ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
از انواع بازی مخصوص نوجوانان و جوانان که در عروسی ها و جشن
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دشت سر آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
بازی یک قل و دوقل یا سنگ چاران بازی
فرهنگ گویش مازندرانی
قهرمانانه، قهرمان
دیکشنری اردو به فارسی